« پایتخت فرهنگی جهان اسلام »
اصفهان ٬ جان جهان! پایتخت فرهنگی جهان اسلام...« پایتخت فرهنگی جهان اسلام »
اصفهان ٬ جان جهان! پایتخت فرهنگی جهان اسلام...درباره من
هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم
ادامه...
روزانهها
همه- « چهلستون » کشکول.. وبلاگ اصلی من
جدیدترین یادداشتها
همه- * ارحام صدر؛ «شکرپاره اصفهان» درگذشت *
- " سالگرد بزرگ مرد آواز و اخلاق اصفهان ، حضرت استاد تاج اصفهانی "
- * بزرگداشت استاد صغیر اصفهانی *
- -= دکتر لطف الله هنرفر درگذشت =-
- -= تصنیف اصفهان - علیرضا افتخاری =-
- -= ۱ آذر - روز اصفهان گرامی باد =-
- -= دو مناره در دشت و مقبره سلطان بخت آغا۲ =-
- -= دو مناره در دشت و مقبره سلطان بخت آغا =-
- .: مسجد جامع اصفهان :.
- == مسجد جامع ==
- .: مدرسه باباقاسم۳ :.
- .: مدرسه باباقاسم۲ :.
- .: مدرسه باباقاسم۱ :.
- -= مقبره بابا قاسم۳ =-
- -= مقبره بابا قاسم۲ =-
- -= مقبره بابا قاسم۱ =-
- .: امامزاده جعفر۴ :.
- .: ریزش دیواره مترو در اصفهان و کشته شدن یک نفر :.
- .: امامزاده جعفر۳ :.
- .: امامزاده جعفر۲ :.
- > امامزاده جعفر <
- دارالبطیخ ۲
- * دارالبطیخ - مقبره سلاطین سلجوقی و خواجه نظام الملک *
- دو منار دارالضیافه ۳
- دو منار دارالضیافه ۲
- دو منار دارالضیافه ۱
- * آرامگاه علی بن سهل *
- مناره قوشخانه ۳
- مناره قوشخانه ۲
- مناره قوشخانه ۱
- مسجد کاج۴
- مسجد کاج۳
- مسجد کاج۲
- « مسجد جامع کاج »
- مسجد اشترجان۳
- مسجد اشترجان۲
- مسجد اشترجان ۱
- جوباره
- پیر بکران۳
- صاحب بن عباد ۲
- صاحب بن عباد
- پیر بکران۲
- مناره زیار
- مدرس بوعلی سینا
- منار ساربان ۵
- منار ساربان ۴
- منار ساربان ۳
- منار ساربان ۲
- منار ساربان ۱
- مسجد جامع عتیق
بایگانی
- آذر 1387 1
- آذر 1386 1
- دی 1385 1
- آذر 1385 3
- آبان 1385 2
- مهر 1385 1
- شهریور 1385 2
- مرداد 1385 2
- تیر 1385 5
- خرداد 1385 4
- اردیبهشت 1385 7
- فروردین 1385 9
- اسفند 1384 10
- بهمن 1384 18
- دی 1384 1
آمار : 159459 بازدید
Powered by Blogsky
فقیر حقیر محتاج برحمت خدا
چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:34 ب.ظ
در کلاسی کهنه و بی‌رنگ و رو
پشت میزی بی‌رمق بنشسته بود
دخترک اسب نجیب چشم را
در فراسوی نگاهش بسته بود
در دل او رعد و برق درد‌ها
چشم او ابری‌تر از پاییز بود
فکر دیشب بود، دیشب تا سحر
بارش باران شب یکریز بود
سقف خانه چکه می‌کرد و پدر
رفت روی بام تعمیری کند
شاید از شرم زن و فرزند خویش
رفت بیرون، بلکه تدبیری کند
وقت پایین آمدن از پشت‌بام
نردبان از زیر پایش لیز خورد
دخترک در فکر دیشب غرق بود
ناگهان دستی به روی میز خورد
بعد از آن هم سیلی جانانه‌ای
صورت بی‌جان دختر را نواخت
رنگ گل‌های نگاهش زرد بود
از همین رو رنگ و رویش را نباخت
لحن تندی با تمام خشم گفت:
تو حواست در کلاس درس نیست
بعد هم او را جریمه کرد و گفت:
چاره‌ی کار شماها ترس نیست
درس آن‌روز کلاس دخترک
باز باران با ترانه بوده است
بر خلاف آنهمه شعر قشنگ
چشم دختر ابر گریان بوده است
شب سر بالین بابا دخترک
باز باران با ترانه می‌نوشت
سقف خانه اشک می‌بارید و او
می‌خورد بر بام خانه می‌نوشت ...